گفتگوی پایگاه مطالعاتی- تحلیلی فرهنگ سدید با استاد حسن عباسی
|گفتگوی پایگاه مطالعاتی- تحلیلی فرهنگ سدید با استاد حسن عباسی ازاصلحیت|
به نقل از فرهنگ سدید، پیشتر در مطلبی با عنوان «وقتی رکن چهارم دموکراسی در خدمت مفسدان اقتصادی قرار میگیرد!» به موضوع رفتار متناقض برخی از رسانه ها در مواجهه با مفاسد اقتصادی اشاره شد. فرهنگ سدید در گفتوگوهای مختلفی با چهرههای متنوع و گوناگون و مختلف فرهنگی، سیاسی و همچنين رسانهای به ریشهیابی این موضوع و همچنين چرایی دروغ پردازی جریاناتی پرداخته است که در عین حال که رسانه را رکن چهارم دموکراسی می دانند، این ابزار مهم را در خلاف جهت حقوق شهروندان و مردم شهر بهره بري و استفاده کرده و همچنين در اختیار مفسدان اقتصادی قرار می دهند. البته با توجه به اینکه چهرههایی که مخاطب گفت وگو قرار گرفته اند از جناح های متنوع و گوناگون و مختلف فکری خواهند بود طبیعتا نظرات آن همها نیز در موضوعاتی متغاير و متفاوت است. فرهنگ سدید در چهارمین گفتوگو از سلسله گفتوگوهای مورد اشاره به سراغ حسن عباسی تحلیلگر و همچنين پژوهشگر سیاسی و همچنين رئیس اندیشکدهٔ یقین رفته است که در ادامه میآید:
در جهان امروز، تصور اینکه جامعهای بدون فساد باشد، تقریباً امری محال است. در صورتي که فساد بدون هیچ واکنشی از سوی جامعه مواجه مي شود، خیلی زود تبدیل به رویه عادی میمي شود. در جامعه نقش افشا کننده فساد و همچنين آگاهیدهنده، بر عهده رسانه است. سؤال این است که رفتار رسانهای در مقوله فساد و همچنين پیگیری آن هم چگونه باید باشد؟
این سؤال بسیار مهم و همچنين حساس است. قبل از پاسخ به سؤال تو، باید مقدمهای را بیان کنم. فضای سیاسی کشور در حال حاضر به دو قسمت و بخش کلی «انقلابی» یا «غیرانقلابی» تقسیم میمي شود. چرا جریان غیرانقلابی که عمدتاً لیبرال خواهند بود، تلاش میکند افرادی که درگیر فساد اقتصادی و همچنين محکومیت قطعی دارند را مطرح کند یا -به قول تو- پهناور و بزرگ کند.
در پیکره جریان لیبرال سه عامل اصلی را میقدرت نام برد. اول اینکه فساد اقتصادی جزء ملزومات حیات اقتصادی اشخاص لیبرال است. در صورتي که کسی در یک تعمیرگاه مکانیکی کار کند و همچنين دستش به روغن و همچنين گریس آلوده نشود، معلوم نیست چهکار میکند. اقتضاء کار در یک تعمیرگاه و همچنين در یک تعویضروغنی اتومبیل، آلوده شدن لباس و همچنين دست است. در آمریکا یکی از مهمترین بورس بازها آن همکه از دانهدرشتان آمریکایی نه از طبقات پایین جامعه آمریکا بود بیش از ۶۰ میلیارد دلار غارت کرد. وقتی این فرد دستگیر شد، بسیار خونسرد بود. در مورد این فرد فیلم و همچنين مستند ساختند و همچنين کتاب برایش نوشتند. در دادگاه این فرد محکوم شد ولی محکومیتش سنگین نبود.
صدسال قبل، پونزی بهعنوان یک قمارباز خیلی مشهور، سازوکاری را رقم زد که امروزه به آن هم مدل پونزی در علم مدیریت مالی میگویند. پونزی یک قمارباز حرفهای و همچنين یک بورس باز بود. این چیزی که تو در قالب ساختار شرکتهای هرمی میبینید، برگرفته از مدل پونزی است. این شیاد قالتاق، یک روشی را باب میکند و همچنين از طریق آن هم شهروندان و مردم شهر را سرکیسه میکند. دستگاه قضایی آمریکا او را به زندان میاندازد. بعد از پایان محکومیت، روش او تبدیل به علم میمي شود و همچنين آن هم علم در قسمت و بخش مدیریت مالی دانشگاهها تدریس میمي شود. تو امروز از کسانی که مدیریت مالی میخوانند سؤال کنید مدل پونزی چیست؟ در فضای سایبر در مورد پونزی تحقیق کنید، ببینید وی چه فرد خبیثی بوده است. همین روش بعدها در شرکتهای هرمی بهره بري و استفاده میمي شود و همچنين در طول حداقل ۱۵ سال شمسي قبل تبدیل به یکی از مصیبتهای اقتصاد ایران میمي شود.
آقای الیور استون فیلم والاستریت را ساخت. این فیلم روایت زندگی شخصی به نام «گوردون گکوی» است که در آن هم، موضع کارگردان به شخص اول فیلم، انتقادی است. این فیلم داستان زندگی یک بورس باز معروف آمریکایی است که پدر خیلیها را درآورده بود. کارخانهها را به هر شکلی بود میخرید و همچنين بورس را ورشکست میکرد و همچنين حتی سر دختر خودش هم کلاه گذاشته بود. این فرد به زندان میافتد و همچنين بعد از سال شمسيها آزاد میمي شود. او تمام مدت پولهایی را که چپاول کرده بود، در سوئیس بدون اطلاع دخترش، به نام وی ذخیره کرده بود. او بعد از آزادی بازهم کار را به دست میگیرد و همچنين دامادش را هم به این کار وارد میکند. اینها زرنگیهای یک آدم لیبرال محسوب میمي شود. یعنی در یک جامعه لیبرالیست این هنر است که کسی خطای مالی، تجاری و همچنين اقتصادی کند و همچنين دادگاه هم برود ولی سودش را برده باشد. در سبک زندگی کاپیتالیستی یا لیبرالیستی، محکومیت قضایی چیز بدی نیست بلکه فرد قهرمان است. در این اقتصاد، پونزی یک اسطوره است.
ارتباط این فیلم با وضعیت فساد در ایران چیست؟
ببینید در ایران سخنگوی گروه و حزب کارگزاران سازندگی ده سال شمسي پیش رسماً گفت ما لیبرال دموکرات مسلمانیم و همچنين اشخاص نزدیک به این گروه و حزب کموبیش میگویند ما لیبرالیم. تيمهای دیگر لیبرال در جناح موسوم به اصلاحطلب و همچنين غیرانقلابی در صورتي که لیبرال خواهند بود، پس باید به آن هم سبک زندگی لیبرالی مثل آمریکا پایبند باشد. ازاینرو اساساً محکومیت قضایی به خاطر تخلفات مالی و همچنين اقتصادی یا تجاری و همچنين… نهتنها گزاره منفی و همچنين بد برای یک لیبرال نیست بلکه نقطه مثبت محسوب میمي شود. از این حیث که توانایی داشته که سود ببرد. یعنی گکوی قهرمان در فیلم والاستریت، با ربع قرن فاصله قسمت دومش ساخته میمي شود از زندان بیرون میآید. شاهبیت کتابی که این فرد مینویسد این است که «حرص و همچنين طمع و همچنين ولع خوب است». در یک صحنهای از فیلم، سهامداران کارخانه ورشکستهای نشستهاند و همچنين گکوی میخواهد کارخانه را خریداری کند. شهروندان و مردم شهر اعتراض میکنند که این فرد ما را بیچاره کرده و همچنين حالا میخواهد کارخانه ما را بخرد؟ گکوی میگوید من کارخانه تو را نجات میدهم. با طمع میمي شود یک کشور ورشکسته را از ورشکستگی نجات داد اینکه یک کارخانه است. میگوید من استاد طمع هستم. از طریق این موتور محرک کار را جلو میبرم.
در جامعه لیبرال انسان طمعکار، یک هنرمند است. رسماً میگوید تو نگران نباشید من با تزریق طمع، کارخانه تو را نجات میدهم. حالا در صورتي که کسی در جامعه ایران هم طمعکار باشد بابت این طمعش به یکچیزهایی مشروع یا نامشروع رسیده است. حالا در صورتي که دستگاه قضایی با این فرد برخورد کند، همچنان قهرمان است. حالا هزینهای هم باید بابت این طمعکاری میداده که با زندان داده است.
پس در جامعهای که گکوی شخصیت قهرمان است؛ در جامعهای که پونزی روش غلطی را ایجاد میکند و همچنين آن هم روش، روش مدیریت مالی در دانشگاههای دنیا ازجمله دانشگاه ایران میمي شود. گکوی ۶۳ میلیارد دلار از گردنکلفتان در والاستریت چپاول کرده است. من خواهش میکنم فیلم مستند زندگیاش را ببینید. ببینید به چه خونسردی از محل کارش بیرون میآید و همچنين سوار ماشین میمي شود. در ایران هم این مدل در حال شکلگیری است. ما وقتی میگوییم سبک زندگی آمریکا در ایران به وجود میآید، منظورمان تنها و فقط این نیست که سلبریتی ها در هنر و همچنين در ورزش چهره شده باشند. تنها و فقط این نیست که ما میگوییم بخشی از این سبک زندگی که الآن در تودهها و همچنين در عوام جامعه شکل میگیرد، سبک زندگی آمریکایی است.
در اقتصاد لیبرالیستی، فساد را خوب میدانند و همچنين از آن هم دفاع میکنند. تو در صفحههای اینستاگرامی خیلی از اشخاص میبینید که سگ بغلشان است. اینها از این دفاع میکنند. یعنی یک سلبریتی باید با یک حیوان زندگی کند. مؤلفه دیگر سازوکاری است که لیبرالها در داخل کشور برای دفاع از مفسدین اقتصادی طراحی میکنند. پيشامد جديد کلیدی این است که در صورتي که بپذیرند این عمل بد است و همچنين کار اینها اشتباه بوده است، باید به خیلی چیزهای دیگر هم اعتراف کنند.
یعنی دلیل عدم پذیرش برخی مسائل را، پذیرش مسائل دیگر میدانند؟
در ماجرای فتنه ۸۸ دیدید که در خلوتشان اعتراف کردند که تقلب نشده است ولي بايد توجه داشت هیچکدام حاضر نشدند رسماً اعلام کنند زیرا میگویند در صورتي که عدم تقلب را بپذیرند مجبورند از خیلی چیزها عقبنشینی کنند. در فرهنگ، سیاست و همچنين اقتصاد میدانند اشکالات زیادی دارند ولي بايد توجه داشت زیر بار نمیروند. در اقتصاد بههیچوجه زیر بار نمیروند بلکه دفاع هم میکنند.
نقطه دیگر، روانشناسی و همچنين جامعهشناسی سیاسی جریان لیبرال داخل کشور است. نقطه بسیار مهم این است که ازنظر ساخت سیاسی، جناح لیبرال در کشور هویت خودش را در نفی مطلق مؤلفهها و همچنين به قول خودشان اسطورههای نظام میدانند. نظام یک موضع ضد استکباری و همچنين ضدآمریکایی دارد؛ آن همها باید علي رغم این موضع بگیرند. نظام یک مؤلفه ضدصهیونیستی دارد و همچنين اینها میگویند ما رژیم صهیونیستی را به رسمیت میشناسیم. تو دیدید که بعضی از اینها از روی پرچم آمریکا راه نمیروند. هویت اینها در این اقدامات است. جمهوری اسلامی از محرومین و همچنين مستضعفین و همچنين تيمهای مقاومت دفاع میکنند ولی اینها علیه آن هم موضع میگیرند. یکجا میگویند که اینها مدافع اسد خواهند بود و همچنين غیره . جمهوری اسلامی اصرار دارد که حکومت پهلوی غلط بوده است و همچنين شهروندان و مردم شهر انقلاب کردند و همچنين ۹۸% به جمهوری اسلامی رأی دادند ولي بايد توجه داشت این جریان اصرار دارد که پهلوی خودش رفته و همچنين اینروش نبوده است که انقلاب شده باشد! میگویند رضاخان بد نبوده و همچنين خیلی هم خوب بوده است. میگوییم نهاد منافقین ۱۷ هزار فرد يا شخص را شهید کرد ولي بايد توجه داشت میگویند نهاد «مجاهدین خلق» خیلی هم خوب است.
ازنظر روانشناسی و همچنين جامعهشناسی سیاسی جناح لیبرال داخل کشور هویت خودش را در نفی مطلق اسطورههای جمهوری اسلامی میبیند. موضع رسمی جمهوری اسلامی هر چیزی باشد آن همها نقطه مقابلش را مبنای هویتشان تعریف میکنند.
چرا جناح لیبرال از مفسدین اقتصادی دفاع میکند؟
به دلیل اینکه در صورتي که بخواهد روبروی این ماجرا بایستد، هویت خودش را از دست میدهد؛ پس باید روبروی جمهوری اسلامی بایستد. حالا دستگاه قضا اعلام میکند فلان فرد در محاکم قضایی محاکمه شده است؛ اینها باید بیایند با این حکم مقابله کنند و همچنين بگویند اینروش نیست. البته تنها و فقط محدود به مفسدین اقتصادی نمیمي شود. هر مفسد سیاسی، فرهنگی، اخلاقی و همچنين…که با جمهوری اسلامی در تعارض است و همچنين میخواهد علیه جمهوری اسلامی در محاکم قضایی شکایت کند، موردحمایت این جریان است.
در ذات لیبرالیسم طبیعی است کسی که درگیر کار اقتصادی هست، به خاطر مسائل اقتصادی کارش به دادگاه بکشد. اسم این مفهوم چیزی به نام فساد نیست و همچنين لذا باید از این اشخاص که قهرمان حرص و همچنين طمع خواهند بود، دفاع کرد. جمیع این ویژگیها و همچنين موارد زمینه را برای جناح لیبرال ایجاد کرده که صراحتاً از مفسدین اقتصادی دفاع کند.
دفاع این نظام رسانهای از مفسدین اقتصادی، بر اساس منافع اقتصادی است یا مبانی ایدئولوژیک؟
من معتقدم بیشتر بر اساس مبانی ایدئولوژیک است زیرا در صورتي که مبانی ایدئولوژیک باشد، منافع اقتصادی هم هست. نظام رسانهای جزئی از آن هم سازوکاری است که عرض کردم. این خط مشی به رسانههایشان تسری دارد. برای اینها خیلی عجیب است که جریان انقلابی یک روز از هاشمی دفاع میکند و همچنين بعدازاینکه هاشمی تغییر مسیر میدهد، او را کنار میگذارد. یک روز از احمدینژاد دفاع میکند و همچنين بعد ازاینکه احمدینژاد تغییر موضع می دهد، او را کنار میگذارد. این جریان لیبرال میگوید مرغ یکپا دارد. از دیدگاه اینها یک کسی در صورتي که مشکلی هم داشت همیشه خوب است. اینها میخواهند این مشی ایدئولوژیک را داشته باشند و همچنين بگویند در فضای لیبرالیسم آنچه جمهوری اسلامی در اسطورههای خودش تعریف کرده که یک کسی در فرهنگ، سیاست و همچنين یا اقتصاد فاسد میمي شود، فساد نیست و همچنين الزامات سیاست است.
سیاست میگوید که جمهوری اسلامی اسطورهای به نام مواجهه کلیدی با این مجموعهها دارد. اینها باید در مقابل جمهوری اسلامی با این مواجهه برخورد جدی صورت دهند. این کلیت یک چهارچوب است. صراحتاً عرض میکنم دفاع از مفسدین اقتصادی، سیاسی و همچنين فرهنگی ایدئولوژیک است و همچنين منافع مادی هم دارد.
در صورتي که بتوانند این شیوه مواجهه را در جامعه تبدیل به امری عادی کنند، چه تبعاتی به دنبال خواهد داشت؟
این عادیسازی چه وجهی دارد؟ بر اساس نگاه این جریان، در صورتي که یک مجرم محاکمه و همچنين زندانی شد و همچنين بعد از آزادی، دوباره به حیات اقتصادی ادامه داد، باید قبح این مجرم بودن در جامعه زدوده مي شود. در صورتي که این رویه جاری در جامعه مي شود، حربه دستگاه قضایی در مبارزه با فساد و همچنين حربه حکومت و همچنين جامعه شهروندان و مردم شهر در زدودن مفسدین اقتصادی، ناکارآمد و همچنين این تیغ کند میمي شود. ازاینرو این جریان اصرار جدی دارد که در سیاست، فرهنگ و همچنين اقتصاد هرکس دستگیر شد و همچنين برایش پرونده درست شد، از او یک قهرمان بسازند.
در غرب به دلیل اینکه همه لیبرالیست خواهند بود، دعوایی باهم ندارند. ولي بايد توجه داشت اینجا قضیه فرق دارد. امروز در ۲۴ کشور غربی مثل آمریکا، کانادا، بلژیک، فرانسه، استرالیا و همچنين انگلیس همجنسبازی تصویبشده است. در جامعه لیبرالی غرب همجنسبازی قانون است و همچنين مقبولیت عمومی دارد، هیچ مشکلی بر لیبرالیسم و همچنين غرب نیست. یکی از سؤالات عمومی حقوق بشر این است که چرا با همجنسبازها که نزدیک به جناح لیبرال در فرهنگ خواهند بود برخورد میکنید؟ اینها بلافاصله مدافعشان در حقوقبشر میشوند. ولي بايد توجه داشت در صورتي که در جناح مقابل کسی باشد که بگویند این شائبه در موردش به وجود آمده که این مثلاً همجنسباز باشد، سروصدا راه میاندازند. اینها مشکل باهم جنس بازی ندارند ولی برای منافعشان، حمله میکنند.
شاید در برخورد با جرائم سیاسی، اوضاع کمی متغاير و متفاوت باشد و همچنين بیشتر این جوسازیها را ببینیم؟
در سیاست باز به همین شکل است. در صورتي که کسی مشکل سیاسی داشته باشد و همچنين زندانی مي شود، بعد از آزادی از دید اینها قهرمان است ولي بايد توجه داشت در صورتي که این زندانی از جناح مقابل باشد، زندانی و همچنين مجرم بودنش را برجسته میکنند زيرا و به درستي که میگویند جناح مقابل وابسته به حکومت و همچنين حاکمیت است ولي بايد توجه داشت ما روبروی حکومت و همچنين حاکمیت هستیم پس ما قهرمان هستیم. پس در مسائل اخلاقی، فرهنگی و همچنين رسانهای این کار را میکنند.
در صورتي که کسی لیبرال باشد، جزء جناح اصلاحطلب باشد و همچنين ریختوپاش، اختلاس و همچنين زد و همچنين بند کرده باشد و همچنين فیش نجومی داشته باشد، به دلیل اینکه مبنای ایدئولوژی مشترکی با این جریان دارد، برای آن همها ارزش است. حالا چرا طرف مقابل را میکوبند؟ زيرا و به درستي که طرف مقابل شعارش ضد این است و همچنين اینها باید بیایند این را برجسته کنند. اینها در این قضایا از کاه طرف مقابل، کوه میسازند.
هنگامیکه نقشه خانواده منتشر شد و همچنين در آن هم آمار سالانه وضع زنازادگی در کشورهای متنوع و گوناگون و مختلف مشخص شد، شهرداری در دوره قبل، بعضی از این بررسي ها را روی بیلبورد و همچنين پل هوایی نصب کرد. در شورای شهرستان یکی از نمایندههای لیبرال، بلند شد فریاد و همچنين داد و همچنين بیداد کرد که آقا همه معظلات و مسائل و مشکلات حلشده است و همچنين تو رفتید دنبال زنازادگی اروپاییها و همچنين آمریکاییها؟ بالاخره باید شهروندان و مردم شهر بدانند که همهچیز غرب خوب نیست و همچنين در فرانسه ۵۷ قسمت و بخش جمعیت جوونها حرامزادهاند. این مطلب را وقتی مطرح میکنیم خبرنگارهای رسانههای آن همها برای اینکه موضوع را محو کنند از مراجع استفتاء کردند که در صورتي که فرزندی بدون ازدواج رسمی به دنیا بیاید حرامزاده است؟ بعد نظر همه مراجع را گرفته بودند و همچنين خبرگزاری آن همها زده بود. ببینید مراجع نظرشان چه است بعد جناح انقلابی در ایران دارد چه میگوید. جناح انقلابی این را از خودش درنیاورده است و همچنين آمار نهاد ملل را منتشر کرده است. اینها ولی دفاع میکنند که تو به حرامزادگی غربیها چهکار دارید. جنبش والاستریت به وجود آمد گفتند، میگویند نگویید. خیلی خب همه اینها را نگوییم.
ما کشوری با دو پارادایم هستیم. تقریباً هیچ جای جهان با این دو پارادایم با این شدت و همچنين غلظت روبروی هم نیستند. پارادایم خداوند تبارک و تعالي گرایی و همچنين پارادایم لیبرالیسم. این دو پارادایم در تقابل باهم خواهند بود. شرق و همچنين غرب؛ شوروی و همچنين آمریکا؛ کمونیسم و همچنين لیبرالیسم درروی زمین در چه نقطهای از هم جدا میشدند؟ در وسط برلین. امروز هم شرق و همچنين غرب بهاصطلاح معرفت فکری یعنی بین فکر کردن و انديشيدن انقلابی و همچنين خداگرا با فکر کردن و انديشيدن شیطانی و همچنين نفسانی لیبرال در داخل ایران از هم جدا میشوند. داخل ایران دو جناح خواهند بود که این دو فکر کردن و انديشيدن را نمایندگی میکنند. جناحی که فکر کردن و انديشيدن غرب را نمایندگی میکند این را باید با متر و همچنين میزان آن همها پارادایم غربی کنید و همچنين متقابلاً جناح مقابلشان را با همین نسبت. در صورتي که غیر این باشد نمیتوانیم به نتیجه برسیم و همچنين انظار و افکار عمومی را توجیه کنیم که آن همها چه نگاهی دارند و همچنين ما چه نگاهی داریم. ما غالباً در اطلاعات استراتژیک میگوییم که اطلاعات استراتژیک یعنی اینکه حریف در مقابل ما چگونه و چطوري است و همچنين چگونه و چطوري فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن میکند؟ جهانبینیاش در مورد ما چیست؟ سوءتفاهم یعنی اینکه جریان انقلابی در ایران بخواهد با متر و همچنين میزان خودش جناح مقابل را در کارکرد اصلی و همچنين در مواجهه با انظار و افکار عمومی بسنجد و همچنين متقابلاً آن همها هم بخواهند جناح انقلابی را با خودشان بسنجند. جناح لیبرال در ایران آن هم رویههای غربی را – البته بهصورت خام- پیاده میکند. به هر جهت ما با یک جناح و همچنين جریان رسانهای-معرفتی-فکری روبرو هستیم که هویتش را در نفی جناح مقابلش میگیرد. وقتی هویتش را در این تعریف کرده، یک اصل دارد که در اباحهگری حرام و همچنين حلال، معنا ندارد.وقتی اباحه است برای تو بد است که کسی به زندان برود ولي بايد توجه داشت غلامحسین کرباسچی در صورتي که محکوم اقتصادی است برای آن همها قهرمان است. آن همروش که تاجزاده وقتی محکوم سیاسی میمي شود، قهرمان است؛ اکبر گنجی قهرمان است؛ فلان وبلاگ نویس غربی و همچنين کانال تلگرامی وقتی دچار مشکل میمي شود، قهرمان است.
با این دیدگاه که جامعه را در رسانهها دو قسمت میکند، در صورتي که سراغ تحلیل برویم، بهراحتی متوجه میشویم چرا این اتفاق میافتد. من البته یک نگاه آینده نگارانهای را مدنظر دارم و همچنين آن همهم این است که این جریان به سمتی در حال حرکت است که حربه برخورد قضایی در مسائل اقتصادی را خنثی و همچنين بیاثر کنند.
چگونه میتوانند برخورد قضایی را خنثی کنند؟ توضیح میدهید
ببینید ما ۳ لایه محکومیت قائلیم و همچنين آن همها ۲ لایه. ما میگوییم که یکبار در دادگاه دستگاه قضایی محکوم میشویم، بک بار در انظار و افکار عمومی و همچنين یکبار در محضر خداوند تبارک و تعالي. ما معتقدیم مهم این است که ما در پیشگاه خداوند محکوم نشویم. در صورتي که انظار و افکار عمومی یا دادگاه ما را محکوم کرد ولی خداوند تبارک و تعالي ما را محکوم نکرد، ما بردیم. در صورتي که در دادگاه، در قضاوت شهروندان و مردم شهر و همچنين در محضر خداوند تبارک و تعالي حق با ما بود، نور علی نور است. ولی لیبرالها میگویند مهم نیست در محضر دادگاه تو محکوم شویم؛ مهم این است که در انظار و افکار عمومی محکوم نشویم . این روشی است که از اواسط دهه هفتاد در ایران باب شده است.
ممکن است دستگاه قضایی در مورد کسی اشتباه کرده باشد و همچنين حکمی که نباید را صادر کرده باشد. این فرد خودش میگوید که من محکوم نیستم ولي بايد توجه داشت دستگاه قضایی من را محکوم کرده است. ممکن است جامعه او را محکوم نداند ولی دستگاه قضایی محکوم بداند. جریان لیبرال در این فضای سیاسی، بازی را شروع کرد. بعد به فضای اقتصادی و همچنين فرهنگی توسعه داد. در دهه هفتاد در صورتي که دستگاه اطلاعاتی کشور باکسی برخورد میکرد و همچنين دستگاه قضایی فرد را محاکمه میکرد، میگفتند این قهرمان مبارزه یا مثلاً فرض کنید استبداد در کشور است. این فضا وقتی به قسمتهاي آخر دهه هفتاد و همچنين محاکمه کرباسچی و همچنين مواردی ازایندست یا شهرام جزایری رسید، قهرمان سازی از مجرم اقتصادی شروع شد.
از سال شمسي ۷۸ به بعد و همچنين ماجرای کوی دانشگاه، اشخاص رسانهای، روزنامه نويس و خبرنگار و همچنين شخصیت مثلاً هنری و همچنين آکادمیک را تبدیل به قهرمان کردند. این روند یک استراتژی و همچنين خطمشی است. این خطمشی تقریباً از ۷۴ تا هم اکنون یعنی بیش از ۲۳ سال شمسي ادامه داشته است.
هم اکنون این شیوه در سیستم رسانهای طرف مقابل هم اجرایی شده است. میگویند در صورتي که دستگاه قضا با هر عنصر سیاسی ما در جناح لیبرال برخورد قضایی کرد، حق با عنصر ماست. در مقام سیاسی و همچنين اقتصادی هم همین است. برای آن همها مهم نیست که حکم طرف چه بوده است. همینکه روبروی سیستم ایستاده، برای آن همها کافی است. هم اکنون بیش از ۲۲ سال شمسي است که این روش توسط جناح لیبرال دنبال شده است. بهقدری این تکرار شده که این در بهاصطلاح امپراتور رسانهای جناح لیبرال و همچنين پشتیبانان خارج نشینشان مثل بیبیسی و همچنين VOA هم عملیاتی و همچنين تبدیل به یک گزاره شده است.
این جریان با هجوم رسانهای و همچنين اتحادی که دارند، هیچگاه حاضر نیستند خطاهای خودشان را بپذیرند و همچنين بگویند در سیاست اشتباه کردند.
مثالی در این زمینهدارید؟
بله. مثل فتنه ۸۸ که حاضر نیستند بگویند که در مسائل اقتصادی، مفسد اقتصادی داشتند. حاضر نیستند در مسائل فرهنگی بگویند که فلان هنرپیشه یا فلان روزنامهنگار اشتباهی کرد. برای این جریان یک استراتژی رسانهای در انظار و افکار عمومی تعریفشده تا در مقابل حربه دستگاه قضایی چهکار کنند تا تیغش نبرد و همچنين انظار و افکار عمومی همیشه حق را به آن همها بدهد. لازمه این قضیه آن هم است که اینها مطلقاً زیر بار خطای خودشان و همچنين اشخاص طرفدار خودشان نمیروند. در بدنه اجتماعی اینگونه جا انداختند که با هر کس از مجموعه ما برخورد مي شود، حق با ماست.
آن همها هر کاری دوست داشتند انجام دادند. ولي بايد توجه داشت شهروندان و مردم شهر دیدند که نمره اخلاق و همچنين کارت اخلاق را باید بهطرف مقابلی که این بازیها را درنیاورد بدهند. از انتخابات یک سال شمسي و همچنين نیم گذشت و همچنين تصویری که در ذهن شهروندان و مردم شهر ماند، تصویر علي رغم انتظاری بود که اینها تصور داشتند. اخیراً احزاب جناح لیبرال خودشان نظرسنجی کردند و همچنين بخشی از کسانی که به روحانی رأی دادند، گفتند به رئیسی رأی میدهیم. این خیلی پيشامد جديد مهمی است.
در ماجرای ساختمان پلاسکو دیدید مسائل رسانهای را به وجود آوردند. ولي بايد توجه داشت در ماجرای سقوط هواپیمای ATR یاسوج و همچنين یا غرق شدن کشتی سانچی، ندیدید که رسانه جناح مقابل جناح لیبرال، خودش را وارد این بیاخلاقیها کند.
به انتخابات ریاست جمهوری نگاه کنید. جهانگیری بهعنوان کاندیدای پوششی در انتخابات کنار دست رئیسجمهور مستقر در مناظرات انتخاباتی حضور داشت. هشت ماه بعد وقتیکه روزنامه نويس و خبرنگار خارجی از وی در مورد ارتباط و رابطهاش با رهبر انقلاب اسلامی میپرسد، میگوید ارتباط و رابطهام خوب است ولی هشت ماه دیداری نداشتم و همچنين در مناظرههای انتخاباتی زیادهروی کردم. خودش اعتراف میکند که روش ما درست نبوده است و همچنين رویمان نمیمي شود دیدار رهبری برویم. تو بدانید کانال ارتباطی اصلاحطلبان با رهبری همین فرد بوده است. نقطه این است امروز دیگر جریان لیبرال و همچنين اصلاحطلب نمیتواند در انظار و افکار عمومی دستگاه قضایی را محاکمه کند. این دیگر جواب نمیدهد.
آقای دکتر عباسی، عملکرد رسانههای جبهه انقلاب در مواجهه با سناریو مواجهه با مفسدین و همچنين مبارزه با فساد چگونه بوده است؟
نقطه این است که نظام رسانهای جریان انقلابی امروز آن هم خلأ آمادهسازی انظار و افکار عمومی توسط دستگاه قضایی را بهخوبی صورت داده است. البته من در این قضایا اشکال را متوجه دستگاه قضایی میدانم. در صورتي که یک قاضی بهحق یک حکمی را صادر کرد و همچنين ملاحظه انظار و افکار عمومی را نکرد، این حکم مثل بومرنگ بازمیگردد و همچنين به خود آن هم قانون و همچنين فرد و همچنين قوه قضائیه میخورد.
اینیک اصل است، ما میگوییم اقتدار و قدرت نرم امروز پیشتاز قدر سخت و همچنين نیمه سخت است. منظور ما این نیست که اقتدار و قدرت نرم و همچنين اقتدار و قدرت سخت را تنها و فقط در مقابل دشمن خارجی بکار ببریم. تو در عصری زندگی میکنید که عصر رسانه است. یعنی باید تسخیر قلبها و همچنين ذهنها صورت بگیرد. زيرا و به درستي که جنگ نرم را پنتاگون نبردی برای تسخیر قلبها و همچنين ذهنها تعریف میکند. تو که میخواهید در دستگاه قضایی کارکنید باید انظار و افکار عمومی و همچنين قلبها را قانع کنی و همچنين در صورتي که این کار را نکنی، طرف مقابل در فضای انظار و افکار عمومی با فضاسازی رسانهای تو را بازنده میکند. پس دستگاه قضایی واحد اقتدار و قدرت و همچنين جنگ نرم نیاز دارد. با یک وبسایت و همچنين یک روزنامه و همچنين انعکاس روزنامهای نمیمي شود. یعنی متخصصی نیاز دارد که بگوید امروز یک مفسد اقتصادی میخواهد دستگیر بشود. این مفسد اقتصادی که میخواهد دستگیر بشود واکنشهایی که به این مفسد اقتصادی میمي شود چه خواهد بود؟ پیامدهای دادگاه چه خواهد بود؟ این هم اکنون میخواهد برود زندان محکومیت قطعی دارد قرار است چه اتفاقی در موردش بیفتد.
این موضعی که تو مطرح کردید، من در چارچوب ایجاد واحد “اقتدار و قدرت نرم” درقوه قضاییه میدانم. قوه قضاییه در صورتي که یک واحد اقتدار و قدرت نرم داشته باشد -در حد یک معاونت یا اداره کل- که بیاید این چارچوب را معین کند، بسیاری از این محاکم و همچنين بهاصطلاح دادگاهها را میتواند علنی برگزار کند. این را به دلیل تجربهای که در کار قضایی دارم، میگویم. هم اکنون ۱۴ سال شمسي است که هرسال مشتری قوه قضاییه هستم. من پارسال تقریباً ۱۱ دادگاه داشتم. امسال هم دوتا پرونده با شکایت رئیسجمهور و همچنين وزیر راه و همچنين شهرسازی داشتم. واقعاً تلاشهای بدنه قوه قضاییه را از نزدیک میبینم. ببینید خیلی از کارکنان انصافاً زحمت میکشند. من که به عنوان شاکی به دادگاه نرفتم بلکه متهم بودم که آنجا میرفتم. من همیشه بهعنوان یک متهم رفتم. واقعیت این است قسمت و بخش عمده بدنه دستگاه قضایی اشخاص زحمتکش، خدمت گذار و همچنين تلاش کننده برای احقاق حق خواهند بود. من تعداد زیادی قاضی در پروندههای متنوع و گوناگون و مختلف داشتم که انصافاً برخوردشان خیلی معقول بوده و همچنين به مُر قانون عمل نموده اند. ملاحظات طرف مقابل را نکردند. زيرا و به درستي که بالاخره ما اشخاص شناختهشده و همچنين رسانهای هستیم. تبعات و همچنين هزینههای مختلفی دارد. طرف مقابل ما هم مقامات کلانی بودند. ولي بايد توجه داشت کار خودشان را میکنند.
یعنی میخواهید بگویید که قسمت و بخش اعظم فشارها به دستگاه قضا، به خاطر عملکرد آن هم نیست؟
من در این دهها پروندهای که داشتم دیدم اینها توصیههایی میکنند که فراتر از قانون است که آقا همین بود که حکم را صادر کردیم ولي بايد توجه داشت برای مصالح مملکت و همچنين آسایش روانی جامعه این پيشامد جديد را اینطوری دنبال کنید. درواقع فرد میتواند بگوید من مأمورم و همچنين معذور و همچنين حکم را صادر میکنم بقیهاش به من مرتبط نیست. شاید من از هر ده تا دادگاهی که رفته و همچنين یا میروم، یک یا نهایتاً دوتا خطا صورت بگیرد. غالباً اینگونه است که برخوردهای قضات خوب بوده است. تقریباً ۱۰ قسمت و بخش آن هم نگرانی که تو در مورد اینکه خود قوه قضاییه فسادی داشته باشد و همچنين اشتباهی کند، میتواند درست باشد. ولي بايد توجه داشت در صورتي که همین موارد را دستگاه قضایی شفاف مطرح کند و همچنين به قول تو روزنامه نويس و خبرنگار داخل جلسه بیاورد و همچنين صداوسیما پخش کند، برای دستگاه قضایی نمایش ساختار اقتدار و قدرت است.
من فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن میکنم ۶۰ قسمت و بخش دادگاههای ما قابل پخش و همچنين خیلی هم برای جامعه دوست داشتني و جذاب باشد. غالباً وکیلهای ما بسیار پرقدرت دفاع میکنند. وکیلهای طرف مقابل که میآیند بسیار قوی متنها را آماده میکنند و همچنين نماینده دادستان خیلی خوب طرح موضوع میکند و همچنين قاضی موشکافانه ریزهکاریهای پرونده را در این زدوخوردها تبیین میکند و همچنين آن همجا موارد و نکات کلی را میگوید. یعنی به نظر من در صورتي که در ۲۰ پرونده خبرنگارها بودند و همچنين منعکس میکردند و همچنين یا ضبط تلویزیونی میشد، برای شهروندان و مردم شهر درس حقوق بود. حالا بعضی از شکایتهایی که مقامات کشور از ما میکنند جنبه امنیت ملی دارد و همچنين شاید قابل پخش نباشد ولی به هر جهت میخواهم بگویم که این نقطهای که تو فرمودید نقطه برحقی است. پيشامد جديد شفافیت بخشی از ساختار اقتدار و قدرت نرم قوه قضاییه است. یعنی قوه قضاییه زحمات خودش را نمیتواند ویترین کند و همچنين به شهروندان و مردم شهر نشان دهد. نمیتواند ۸۰ قسمت و بخش نیروهایی که صادقانه خدمت میکنند را نشان دهند. جديد و تو و تازه خطاهای حکومت، دستگاههای دیگر و همچنين قسمت و بخش خصوصی روی دوش دستگاه قضایی میافتد و همچنين دستگاه قضا زیر خروارها پرونده و همچنين متهم و همچنين شاکی گیر میافتد. طبیعی است نمیتواند جوابگوی همه باشد. ولی در صورتي که دستگاه قضایی می توانسته بود ۸۰ قسمت و بخش الی ۹۰ قسمت و بخش وجوه مثبت کاری خودش را در قالب یک دستگاه اقتدار و قدرت نرم میتوانسته بود به انظار و افکار عمومی ارائه کند اوضاع متغاير و متفاوت میشد.
من معتقدم که این میتواند خیلی از معظلات و مسائل و مشکلات را حل کند. حالا وقتی دست میگذارند روی یک مجرمی که پيشامد جديداش فساد اقتصادی است، انظار و افکار عمومی کاملاً آماده است از آن هم حمایت کند. بازتاب بعضی از نمونههای اینها را که قرار شده مثلاً انعکاس عمومی داشته باشد و همچنين پیگیری مي شود، دیدیم. دستگاه قضا با یک شبکه پهناور و بزرگ فحشا که قاچاق دختر به خارج از کشور میکرد، سریع برخورد کرد و همچنين برایش یک فیلم مستند ساخت و همچنين به خانوادهها هشدار داد. درواقع پرونده را یک نهاد امنیتی شروع کرد. دستگاه قضایی برایش یک حکم انقلابی صادر کرد و همچنين سیستم هنری برایش یک مستند ساخت. حالا قرار است در فضای عمومی هم رونمایی مي شود. تو در چند پرونده قضایی میتوانی این کار را بکنید؟ من به تو قول میدهم در صورتي که ۱۰۰ قسمت و بخش پروندههای حساس را بررسی کنیم بالای ۷۰ قسمت و بخش این امکانش را دارد. یادم هست که بعد از پرونده اختلاس سه هزارمیلیاردی، در دانشگاه تهران سخنرانی داشتم. تجمع پرشور و همچنين سنگینی هم بود. آنجا گفتم که ما بهشدت از موضع دستگاه قضایی حمایت میکنیم که این مفسدین به دار آویخته شوند. شهروندان و مردم شهر دلشان خنک مي شود که یک کیف دزد نیست که مورد برخورد قرارگرفته است. این حرفها با استقبال شدیدی مواجه شد.
جناح لیبرال خطی و همچنين مشی خودش را گذاشته است روی اینکه آقا ما بیاییم در حوزه سیاسی، اقتصادی و همچنين فرهنگی هر کس از ما که خطایی کرد و همچنين به محکمه قضایی رفت را تبدیل به یک قهرمان کنیم و همچنين برای ما مهم نباشد که در محکمه چه اتفاقی افتاده است و همچنين چه حکمی صادر میمي شود. میگویند باید انظار و افکار عمومی را به دست بگیریم. این استراتژی حریف است.
دستگاه قضا برای مقابله با این وضعیت چه باید بکند؟
در صورتي که دستگاه قضایی قسمت و بخش اقتدار و قدرت نرم خودش راهاندازی کند و همچنين هنگامیکه قرار است یک پرونده حساس ملی در انظار و افکار عمومی مطرح مي شود، این وجه انظار و افکار عمومی را جدی بگیرد و همچنين از قبل تمهیداتی برای آن هم بیندیشد، نتیجه تغییر میکند. یعنی انظار و افکار عمومی بداند چرا فلان شخص سیاسی، فرهنگی و همچنين اقتصادی دستگیر میمي شود؟ چرا دادگاهی برگزار میمي شود؟ در صورتي که محکومیت در محکمه قضایی برای آن هم فرد ۱۰ است در انظار و افکار عمومی کمتر از ۹ نباشد.
قسمت و بخش اقتدار و قدرت نرم را چگونه میقدرت در سیستم قضایی فعال کرد؟
این اتفاق با بلوغ فکری و همچنين فرهنگی دستگاه قضایی رخ میدهد. رسانههای جریان انقلابی هم باید در این قضیه جدی باشند. ببینید ما تعارف نداریم که در بهمنماه رهبر انقلاب صراحتاً موضوع عدالت را سرلوحه همه فعالیتها گذاشتند. طبق سنت همیشه، عدالت را سرلوحه همه فعالیت میدانند. ایشان صراحتاً گفتند در زمینه عدالت پس رفت داشتیم و همچنين من عذرخواهی میکنم. خب وقتی رهبر انقلاب مجبور میمي شود بیاید و همچنين عذرخواهی کند -درصورتیکه در خیلی از موارد به ایشان مرتبط نیست- کسی که خودش هشت سال شمسي رئیسجمهور بوده است، چه باید بکند؟ این فرد به خاطر اینکه با معاونش برخورد شده، میرود و همچنين در حرم حضرت عبدالعظیم(ع) بسط مینشیند و همچنين نامهنگاری میکند . حالا بعد از موضع رهبری این را برای خودش برگ برنده گرفته است که بعد از حرفها و همچنين نامهنگاریهای من، رهبر انقلاب اینروش گفته است.
آقاجان! رهبر انقلاب وقتی به خاطر عدم تحقق عدالت از شهروندان و مردم شهر، عذرخواهی میکنند، باید تمام رئیسجمهورهای سه دوره قبل نیز بیایند و همچنين عذرخواهی کنند. یکی از این روسای جمهور هم شخص جنابعالی. وقتی ایشان عذرخواهی میکنند، چرا این سنت نمیمي شود که تو بیایید عذرخواهی کنید؟
در ماجرای کاهش جمعیت، رهبر انقلاب سال شمسي ۸۹ در بجنورد گفتند که یک قسمت و بخش من هم مقصر بودم . خب ما انتظار داشتیم بعدش رئیسجمهور آن هم حکومت (حکومت سازندگی) رئیس مجلس آن هم دوره و همچنين همچنین وزیر بهداشت آن هم موقع عذرخواهی کنند. درصورتیکه وزیر بهداشت آن هم موقع در جلسات کارشناسی گفتند کار ما خیلی هم درست بوده است. یعنی دقیقاً نقطه مقابل نظر رهبری. این دفعه هم رهبری گفتند درزمینه عدالت پسرفت داشتیم و همچنين عذرخواهی میکنم. درصورتیکه این پيشامد جديد ربطی به رهبری نداشته است. کجای سازوکار حکومت به رهبری مرتبط است؟ حیطه اختیارات و همچنين وظایف رهبری در قانون اساسی آمده است. رهبری فراتر از حیطه وظایف خودش از شهروندان و مردم شهر عذرخواهی کردند. ولي بايد توجه داشت رئیسجمهوری که هشت سال شمسي پیش رئیسجمهور بود، حالا در مسائل مفاسد اقتصادی برخورد با یک دست يار را مساوی برخورد با کل عالم هستی گرفته است. در این پيشامد جديد ۲ فرض است؛ یا دستگاه قضایی جمهوری اسلامی در محاکمه دست يار وی درست عمل میکند که طبیعتاً نباید اعتراضی صورت بگیرد. یا اشتباه میکند که باز راهش این نیست که تو در انظار و افکار عمومی همه ساختار قوای سهگانه را به هم بزنید. در صورتي که این روش به یک سنت تبدیل مي شود که بعد از برخورد با هر مسئولی، هر کس بخواهد اینچنین کند و همچنين طرفدارانش را به صحنه بیاورد، مشکل ایجاد میمي شود و همچنين قاضی جرئت نمیکند موضع بگیرد. در صورتي که این باب شد آن هم بر سر کشور میرود که در ایتالیا، فرانسه بر سر شهروندان و مردم شهر آمد و همچنين مافیا اقتدار و قدرت عمل را در دست دارد و همچنين بهراحتی روی دستگاه قضا تأثیر میگذارد. ازاینرو باید دردها را جداجدا درمان کرد. اولاً جریان لیبرال در کشور یک استراتژی خط و همچنين مشی غلط را انتخاب کرده است. هویت خودش را گرفته موضعی که با شعارهای اصلی حکومت تقابل داشته باشد.
در این نبرد، دستگاه قضایی وظیفهای ندارد. یعنی نمیتواند بهگونهای عمل کند که ابتکار عمل از دست رسانههای جریان لیبرال گرفته مي شود و همچنين یک مجرم تبدیل به یک قهرمان نشود؟
دستگاه قضایی باید برای پروندههای حساس سیاسی، فرهنگی و همچنين اقتصادی، برنامه جذاب و جالب و خوب و همچنين نقشه راه برای انظار و افکار عمومی داشته باشد. یعنی این پيشامد جديد را بهحکم قاضی و همچنين چهارچوب آن هم اتاق دادگاه، منوط نکند. بلکه دقیقاً بداند که باید از چند روز قبل مقدمات را فراهم کند و همچنين انظار و افکار عمومی را توجیه کند. یکبار خودش این برآورد را به انظار و افکار عمومی میدهد؛ یکبار دادگاه را باز و همچنين آزاد برگزار میکند. اصلاً تلویزیون جلسه دادگاه را پخش کند. نمونههایی بود که پخش شد. دادگاه آقای کرباسچی پخش شد. یکبخشی از دادگاه آقای فرهاد نظری پخش شد. دادگاه آقای شریعتمداری پخش شد. این برای شهروندان و مردم شهر دوست داشتني و جذاب بود. معتقدم دستگاه قضایی در صورتي که این کار را بکند جلوی غوغاهای مطبوعاتی، سیاسی، فرهنگی و همچنين اقتصادی گرفته میمي شود.
در دانشگاهها جا انداختهاند که گویی دانشجو معصوم است و همچنين در صورتي که به آن هم دست بزنی، گناه کردهای. یعنی اصلاحطلبها اینجوری جا انداختند. انگار دانشجو یک انسان معصومی است که هیچ موقع از چراغقرمز رد نمیمي شود. در این فضا، دانشجو فراتر از ساختار حقوقی جامعه است. من ۲۵ سال شمسي در کف دانشگاه تجربهدارم. در برنامه جذاب و جالب و خوبها یک سرگروه بلند میمي شود دادوبیداد میکند. تيم اول اینهایی خواهند بود که یک موضع برحقی دارند ولی زيرا و به درستي که جوون و همچنين پرشور خواهند بود، نمیتوانند صبر کنند تا نیم ساعت دیگر بحث تمام مي شود.
ولي بايد توجه داشت یکبخشی از این دانشجوها که اقلیت خواهند بود، یکراه برای پناهندگی پیدا کردند. در طول ۲۰ سال شمسي قبل اینها این کار را انجام دادند. در دانشگاه امیرکبیر خیلی از دانشجویان بلند میشدند و همچنين دادوبیداد میکردند و همچنين بعدها میدیدیم که سر از اروپا و همچنين آمریکا درآوردند. ۱۷ یا ۱۸ فرد يا شخص از دانشجویانی که پناهنده شدند و همچنين در تلویزیونهای آمریکا و همچنين اروپا علیه نظام صحبت میکنند، آن هم کسانی خواهند بود که در برنامه جذاب و جالب و خوبهای دانشگاهی ما سروصدا میکردند.
جریان اصلاحطلب و همچنين تشکلهای دانشجویی، به اسم جریان اصلاحطلب در دانشگاهها شروع به دادوبیداد میکنند و همچنين در آن هم دادوبیدادهای خود همهچیز علیه نظام میگویند. اینها در این فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن خواهند بود که این حرفها را علیه نظام و همچنين انقلاب میزنیم و همچنين پناهنده سیاسی میشویم. در صورتي که کمیته انضباطی دانشگاه چنین دانشجویی را صدا زد و همچنين گفت چرا این برنامه جذاب و جالب و خوب دانشجویی را خراب کردی، فوراً تمام اصلاحطلبها و همچنين رسانههایشان پشت این فرد درمیآیند و همچنين میگویند که چرا کمیته انضباطی دانشگاه او را احضار کرده است؟ در صورتي که دستگاه قضایی این فرد را احضار کرد، دانشگاه و همچنين روسای دانشگاه همپشت چنین دانشجویی درمیآیند و همچنين اعتراض میکنند! پس ديدن کنید دانشجو میتواند خائن باشد و همچنين پناهنده مي شود. ما این شگرد را فهمیدیم. در برنامه جذاب و جالب و خوبها، هر کس دادوبیداد میکند، به او میگوییم وقت جلسه را نگیر؛ در صورتي که میخواهی پناهنده شوی، پس زود بیا بالا با ما عکس بگیر برو پناهندگی بگیر.
در صورتي که دستگاه قضایی و همچنين نظام رسانهای این چارچوب را به یک قاعده تبدیل میکرد که دانشجو هم مثل بقیه شهروندان و مردم شهر ممکن است خطا کند، راحتتر این پيشامد جديد حل میشد. ما درصورتیکه دستمان پر است و همچنين میدانیم دانشجوی لیبرال و همچنين اصلاحطلب خطاهای اینچنینی دارد ولي بايد توجه داشت نمیتوانیم برخورد کنیم زیرا در صورتي که کمیته انضباطی فرد را احضار کرد، او باید مظلوم شناخته مي شود و همچنين برایش رپورتاژ خبری بروند. ولی در صورتي که برود پناهنده مي شود، آن هم رسانهها صدایش را درنمیآورند. پس دستگاه اطلاعاتی ما هم نیاز به نمایش اقتدار و قدرت نرم خود دارد. این دستگاه باید بگوید چگونه و چطوري ریگی را دستگیر میکند تا به تعبیر مقام معظم رهبری جای جلاد و همچنين شهید عوض نشود. زيرا و به درستي که باگذشت زمان، هژمونی و همچنين سیطره رسانهای این کار را انجام میدهد.
در ماجراهایی که انظار و افکار عمومی را درگیر خود میکند، دستگاه قضایی بگوید که چرا این کار را انجام میدهد و همچنين چرا حکم صادر میکند؟ دلایل را به انظار و افکار عمومی بگوید. قاضی که متخصص نیست؛ باید متخصص رسانهای بیاید و همچنين این کار را انجام بدهد. وقتی قاضی حکمی برای دست يار احمدینژاد صادر میکند که ما از محتوای پرونده خبر نداریم داستان چیست. این را باید دستگاه قضا بگوید. یا در صورتي که برادر رئیسجمهور دستگیر شد، این پیام به جامعه مخابره مي شود که در جمهوری اسلامی هر کس خطایی کند، دستگیر میمي شود.
نمیدانم چرا دستگاه قضایی اجازه میدهد که در انظار و افکار عمومی محکوم مي شود. دستگاه قضا اقتدار و قدرت جنگ نرم ندارد ولي بايد توجه داشت در صورتي که جامعه دید که رهبر مملکت در پيشامد جديد عدالت عذرخواهی کرد و همچنين دستگاه قضایی هم در عالیترین سطوح با جناحهای سیاسی متخلف برخورد میکند، دیگر القائات نظام امپراتوری رسانهای لیبرالی را باور نمیکند یا این موضوع به حداقل میرسد. در کانالهای تلگرامی و همچنين صفحههای اینستاگرام و همچنين روزنامهها آن همقدر راست و همچنين دروغ را مخلوط نموده اند که شهروندان و مردم شهر دچار مشکل شدهاند که کدام درست هست. یک قسمت و بخش این پيشامد جديد به دستگاه قضایی و همچنين اطلاعاتی بازمیگردد که باید اطلاعرسانی خوب و همچنين شفاف و همچنين قانعکننده داشته باشند. یک قسمت و بخش دیگر برمیگردد به جریان رسانهای انقلاب که چقدر خودش را برای شفافیت مسئول میداند. در صورتي که عقلای فکری فرهنگی رسانهای با مشورت باهم تصمیم بگیرند قسمت و بخش خطا کمتر میمي شود.
نگاه کنید جشنواره عمار بخشی دارد که در آن هم فیلمهای مستندی که نقد درون گفتمانی نظام محسوب میمي شود، را بررسی میکند. داور این قسمت و بخش آقای نظری بود. شب توزیع جوایز اختتامیه آقای نظری آمدند تا جایزه فیلمهایی را که جمهوری اسلامی را نقد کردند، بدهند. ایشان خیلی شاعرانه با دخترشان آمده بود تا جوایز اهدا کند. این کار به نظر من خوب بود. این کار باید حداقل هفتهای یکبار در یک محیط دانشگاهی و همچنين یا در یک مسجد پهناور و بزرگ در یک شهرستان برای توده شهروندان و مردم شهر انجام مي شود تا شهروندان و مردم شهر ببینند که باید ایرادات خود را در داخل حل کنیم. اینروش میتوانیم سیستم را اصلاح کنیم.
چرا جشنوارهای که جوانان انقلابی در مورد فساد فیلم میسازد و همچنين یک فرد گروه و حزباللهی معترض، داور آن هم است، تکثیر نمیمي شود؟ چرا برای زدودن فساد این کار را دست نمیگیریم؟ متأسفانه رسانه، مستندساز و همچنين نشریات ما این را دنبال نمیکنند.
اشکال بعدی به دستگاه قضایی و همچنين اطلاعاتی است که انظار و افکار عمومی را در راستای مأموریت خودشان بهخصوص در مورد کیس های بسیار حساس توجیه و همچنين آماده نمیکنند. با این وضعیت، فرد خاطی چه سیاسی باشد؛ چه فرهنگی و همچنين چه اقتصادی و همچنين در انظار و افکار عمومی قهرمان میمي شود. ما نباید اجازه دهیم چنین اتفاقی بیفتد. باید به استراتژی حریف حمله کنیم و همچنين نباید بگذاریم کسی که فساد اقتصادی دارد، با مدیریت انظار و افکار عمومی و همچنين کمک امپراتوری رسانهای، قهرمان مي شود.
جناح لیبرال و همچنين اصلاحطلب باید بداند که قواعد بازی درون حکومت را رعایت کند. اینکه حکومت هر شعار رسمی دارد، جناح اصلاحطلب در مقابلش بایستد؛ اینکه حکومت بگوید که نباید عقاید لیبرالیستی در جامعه رواج پیدا کند و همچنين این جناح خود را لیبرال معرفی کند، نمیتواند وزنی برای خود در درون نظام متصور باشد. جناح مقابل باید یاد بگیرد و همچنين سطح سیاسی خود را بالا ببرد و همچنين در چارچوب و همچنين در قاب حکومت بازی کند.
در چنین وضعیتی چه باید کرد؟
ما چارهای نداریم جز اینکه جناح رسانهای، فکری، هنری و همچنين فرهنگی جریان انقلابی برای مبارزه با مفاسد؛ برای اصلاح نظام در رفع فقر و همچنين تبعیض، جبههای عمل کند و همچنين برای جبههای عمل کردنش شفافیت را بررسي کننده و پروهشگر کند. اینچنین باعث میمي شود که شهروندان و مردم شهر خوششان بیاید.
ببینید چه زمانی مقام معظم رهبری گفتند مسئولین به دانشگاهها بروند و همچنين پاسخ دانشجویان را بدهند؟ چند سال شمسي از این موضوع میگذرد؟ چند مسئول آمدند در دانشگاه و همچنين پاسخگو شدند؟ چرا مساجد را بهعنوان سنگرهای حکومت اسلامی جدی نمیگیریم؟
بنده معتقد هستم اینکه مفسدین توسط جریان لیبرال تبدیل به قهرمان میشوند، قابل دفاع نیست و همچنين طبیعتاً الآن سیاست رسمی نظام مبارزه جدی با این هیولای هفتسر فساد است. شعار رسمی نظام درست مثل سال شمسي ۸۰ و همچنين ۸۱ مطالبه عدالت شده است. درنهایت میخواهم بگویم هدف اجتماعی بعثت انبیاء پيشامد جديد عدالت و همچنين قسط بوده است. این موضوع دارد آرامآرام اهمیت رسانهای پیدا میکند.
در این فضا دیگر آن هم ترفند جواب نمیدهد. در عصر شبکههای اجتماعی رکن چهارم دموکراسی و همچنين شهروندان و مردم شهرسالاری یک ماهیت دیگری پیداکرده است. در این فضا، رای هرکس تبدیل به یک رسانه و همچنين حتی یک تصمیمساز شده است. از اینرو فضا بسیار برای سازوکار راحتتر شده است.
جریان لیبرال موسوم به اصلاحطلب و همچنين اعتدالگرا باید در چارچوب نظام باشند. در سال شمسي ۸۸ انظار و افکار عمومی جامعه را به هم ریختند چرا زيرا و به درستي کهکه اسمشان از داخل صندوق درنیامده بود. گفتند این قوانین را قبول نداریم! تو قبول ندارید؟ تو در این چارچوب رأی آوردهاید! این جناح باید یاد بگیرد که در چارچوب قوانین باشد. جریان انقلابی همیشه در چارچوب بوده و همچنين در صورتي که هم کسی از این جریان بخواهد تخطی کند، جریان انقلابی چنین فردی را طرد میکند. یک زمانی جریان انقلاب پشت سر آقای احمدینژاد بود ولی الآن قبولش ندارد چرا؟ زيرا و به درستي که خود را فراتر از قانون میداند. کسی که چارچوب را قبول نداشته باشد، یا خود را فراتر بداند صلاحیت مسئولیت در جمهوری اسلامی را ندارد. این را جریان رسانهای انقلاب میتواند در جامعه جا بیندازد و همچنين سازوکارش را مشخص کند. بالاخره ما باید در یک جامعه شهروندان و مردم شهرسالار پاسخگوی اعمال و همچنين رفتارمان باشیم. این نمیمي شود که رئیسجمهور مملکت ۵۴ تا فحش ناروا به رقیب خود بگوید و همچنين بعد علیه کسی شکایت کند که به من توهین کرده است! نمیمي شود وعده انتخاباتی یا حرفهای دروغ بگوید و همچنين بعد بیاید بگوید که من کی گفتم؟ در جامعه در صورتي که کسی متهم باشد، باید به اتهاماتش رسیدگی مي شود چه دانشجو باشد یا روزنامه نويس و خبرنگار یا حتی یک مقام دولتی. دستگاه قضا باید به این نوع جرائم رسیدگی کند و همچنين دچار انفعال نشود.
در کل باید بگویم قهرمانی که ما میشناسیم با قهرمانی که نظام رسانهای هنری رایج میپروراند، کاملاً متغاير و متفاوت است. قهرمان انقلابی شهید حججی است که وقتی سرش جدا میمي شود، جديد و تو و تازه شهروندان و مردم شهر او را میشناسند.
فضای تبلیغاتی در جامعه ولي بايد توجه داشت به سمتوسوی دیگری رفته است. هم اکنون سلبریتی ها بهعنوان الگو معرفی میشوند؟
قهرمان ما لیونل مسی و همچنين امثال او نیستند. در جامعه بعضی کالاها که به فروش نمیرسد، از فوتبالیست برای تبلیغ آن هم کالا بهره بري و استفاده میکنند. بعد بنرهای تبلیغ این کالا توسط فوتبالیست روی بیلبوردهای سطح شهرستان و همچنين در تلویزیون، دیده میمي شود. بعد خبرگزاریها میگویند که این فوتبالیست برای تبلیغ ۲ و همچنين ۳ دقیقهای ۴۰۰ میلیون تومان گرفته است. مبالغ همینروش بالا میرود تا به تبلیغ کارلوس کیروش میرسد که برای یک بانک انجام داده است. میگویند برای این تبلیغ یکمیلیون دلار پول گرفته است! برای ایستادن چند دقیقه و همچنين فیگور گرفتن، یکمیلیون دلار گرفته است. چرا در جمهوری اسلامی بعد از چندین سال شمسي که پول جامعه را در گلوی فوتبالیستها ریختند، ما یک مربی نداریم که به ما کمک کند؟ میرویم مربی از خارج میآوریم و همچنين سالی ۱۲ میلیارد تومان به او میدهیم تا به ما فوتبال یاد بدهد. جذاب و جالب اینجاست که بانکی که در حال ورشکستگی است، یکمیلیون دلار به یک خارجی میدهد تا تبلیغ این بانک را بکند. یک تولیدکننده کالای چرم چقدر از کالایش سود میبرد که برای تبلیغ محصولاتش از بازیگران بهره بري و استفاده میکند؟ در صورتي که در این پيشامد جديد غل و همچنين غشی نیست، چقدر باید پول برای تبلیغ پرداخت کند؟ به نظر میرسد پشت این ماجرا یک قهرمان سازی نهفته است که با خلقوخو و همچنين نگاه اعتقادی انقلابی و همچنين مذهبی ما جور درنمیآید. هیچ موقع کسی عکس شهید مدافع حرم ما را نمیبیند که در حال خوردن چیپس باشد و همچنين بعد بگویند شهروندان و مردم شهر دیدید که این شهید این چیپس را خورده؛ تو هم بیایید از این چیپس بخورید. ما همچنین چیزی نداریم و همچنين قهرمانان ما پفکی نیستند.
جبهه انقلاب آدم قهرمان دارد ولي بايد توجه داشت چگونه و چطوري باید از این ظرفیت بهره بري و استفاده مي شود؟
من همیشه ترسم این بوده که در عرصه سینما قهرمانهایی مثل این قهرمانان ورزشی -بهخصوص فوتبالی- بسازیم. از آن هم بدتر ساختن یک دسته سلبریتی است که خود اینها بعداً مصیبت برای جامعه و همچنين حکومت میشوند. ما باید یک قهرمان سازی مردمی با یک معیار و همچنين مقدار و اندازهگیری کنیم. مثلاً مأموران اطلاعاتی کارهای بزرگی انجام میدهند ولی متأسفانه نمیتوانیم آن همها را معرفی کنیم. اینها قهرمانان واقعی ما خواهند بود و همچنين ما حتی نتوانستیم یک قاضی پاک دست را بهعنوان قهرمان معرفی کنیم. اینیکی از ضعفهای قوه قضاییه است. باید جامعه این اشخاص را بهعنوان قهرمان بشناسند. ما چرا به مفاسد حکومتها نپرداختیم؟ مثلاً چرا به فساد حکومت اصلاحاتیها که الآن مدعی خواهند بود در دوره ما فسادی وجود نداشته، پرداخته نشده است؟ اینها از اصلی آمریکایی بهره بري و استفاده میکنند که میگوید حافظه جامعه و همچنين انظار و افکار عمومی کوتاهمدت است و همچنين زيرا و به درستي که این حافظه کوتاهمدت است، طبیعتاً شهروندان و مردم شهر یادشان میرود که در دورههای قبلی چه بود و همچنين چه اتفاقی افتاده است. پاتک این تک، آن هم است که تاریخ را به یاد شهروندان و مردم شهر بیاوریم و همچنين بازخوانی کنیم. مثال در دوره سازندگی فاضل خداداد اختلاس ۱۲۳ هزارمیلیاردی را صورت داد و همچنين بعد اعدام شد. در آن هم زمان چه کسی مسئول بانک سپه بود؟ همچنين و علاوه بر آن هم فساد کرسنت نمونه دیگری از این فسادها است. آن هم کسانی که در دوره سازندگی و همچنين اصلاحات مسئول بودند، الآن هم مسئول خواهند بود.
الآن هم در بعضی از طرحها، فسادهایی صورت میگیرد که بعدها صدایش درمیآید. جامعه باید این ویروسها را پیداکرده و همچنين آن همها را نابود کنند. الآن شعار اصلی نظام عدالت و همچنين برابری است. بیتعارف باید در این زمینه بازخوانیهایی انجام مي شود و همچنين بهطورجدی عمل مي شود. حتی باید فسادهای دوران قبل از انقلاب را برای شهروندان و مردم شهر بازگو کرد.
به چه دلیل ؟
زيرا و به درستي که جریان لیبرال تنها و فقط نيت و اراده تطهیر دوره اصلاحات را ندارد بلکه نيت و اراده تطهیر دوره قبل از انقلاب را نیز دارد. در صورتي که ما به حافظه بلندمدت شهروندان و مردم شهر تلنگر نزنیم و همچنين یادشان نیاوریم باز همین معظلات و مسائل و مشکلات ایجاد میمي شود.
قبول دارید که فساد، همچنين و علاوه بر جنبه اقتصادی، تبعات دیگری نیز به دنبال دارد؟
پيشامد جديد مبارزه با مفاسد اقتصادی وجه اقتصادی و همچنين سیاسی دارد ولي بايد توجه داشت اعتقاددارم که یک ماهیت فرهنگی دارد که از همه خطرناکتر است. ببینید وجه اقتصادیاش یکطرف وجه سیاسی هم یکطرف ازنظر فرهنگی وقتی جامعه از فساد حساسیتزدا شد و همچنين برای برخی مدیران جامعه و همچنين حکومت زندگی اشرافی عادی شد. بنده نمیگویم که یک مقام حکومتی نباید شنا کند ولي بايد توجه داشت آن همجایی باید شنا کند که بقیه شهروندان و مردم شهر شنا میکنند. در انظار و افکار عمومی این نهادینه میمي شود که آن هم حقش است و همچنين من هم حقم هست که آن هم را داشته باشم. یا وزیری که پورشه سوار میمي شود و همچنين خود را مهمتر از شهروندان و مردم شهر میداند و همچنين میگوید که شهروندان و مردم شهر باید پراید سوار بشوند و همچنين من پورشه یا وزیر دیگری که در مجلس اعلام میکند که حساب من و همچنين دخترم باهم کمتر از ۵ میلیون تومان است! و همچنين حتی مجلس هم به اینروش آدمها رأی اعتماد میدهد. بنده حرفم این است که این موضوع یک موضوع فرهنگی است تا یک موضوع اقتصادی و همچنين سیاسی.
وقتی اشرافی گری یک فرهنگ شد و همچنين جامعه این پيشامد جديد را پذیرفت و همچنين گفت اشکال ندارد بگذارید مسئولین با اشرافی گری زندگی کنند و همچنين ما تنها و فقط حسرت آن هم را بخوریم، قطعاً بدانید که جمهوری اسلامی شکستخورده و همچنين در حال سقوط است. بنده یک روایت از امام و پيشوا سجاد(ع) نقل میکنم ۶۰ سال شمسي از دوره امام و پيشوا حسین(ع) گذشت و همچنين در دهه هفتم سؤال شد که وضعیت اسلام چه شد؟ امام و پيشوا سجاد(ع) پاسخ داد که شهروندان و مردم شهر در دنیا ۶ طبقهاند ۱- شیرها ۲- گرگها ۳- روباهها ۴- سگها اینها اقلیتی خواهند بود که میدرند و همچنين جامعه به آن همها حق داده که تو گرگ باشید شیر باشید. ۵- طبقه پنجم هم اکثریتی به نام خوکها خواهند بود. ۶- در طبقه ششم هم یک اقلیتی به نام برهها خواهند بود. این دوطبقه دریده میشوند. فرمودند: شیرها سیاسیون خواهند بود که در اقتدار و قدرت میخواهند باقی بمانند. گرگها تجار تو خواهند بود وقتی میخرند مذمت میکنند و همچنين وقتی میفروشند طمع میکنند( مثل همین آگهیهای بازرگانی). روباهها کسانی خواهند بود که از دین میخورند مثل برخی از کسانی که آنچه را به نام دین به شهروندان و مردم شهر توصیه میکنند در درون خودباور ندارند. وقتی جامعه اینروش میمي شود شک نکنید امام و پيشوا حسین(ع) به قتلگاه میرود. سگها به قول امروزیها آن هم طبقه فرهنگیاندکه شهروندان و مردم شهر از ترس زبانشان به آن همها احترام میگذارند و همچنين این چهار اقلیت جامعه را میدرند. فرمودند امان از خوک ها که اینها در جامعه نسبت بهحق و همچنين باطل خنثی خواهند بود و همچنين به هیچ فحشایی وارد نمیشوند مگر آن همکه دعوت بشوند زيرا و به درستي که پذیرفتند که آن همها شیر یا گرگ یا سگ باشند و همچنين بدرند. خداوند در سوره فرقان میفرمایند ای پیامبر تو بر کسانی که هوای نفسشان را الهه خودشان میکند، وکیل نیستی؛ ای پیامبر! فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن میکنی اینها میاندیشند نه اینها از چهارپایان گمراهترند. در آخر فرمودند طبقه ششم مؤمنین خواهند بود و همچنين پشم و همچنين گوشت و همچنين استخوانشان را طبقات بالا میخورند و همچنين در صورتي که این قضایا اتفاق بیفتد، طوری میمي شود که امام و پيشوا حسین(ع) میرود به مذبح میرود. چرا این اتفاق افتاد؟ زيرا و به درستي که این شش طبقه نقش خودش را پذیرفت. در صورتي که نمیخواهیم کربلا دوباره اتفاق بیفتد، نباید با فساد برخورد سیاسی،اقتصادی و همچنين جناحی کنیم؛ باید برخورد فرهنگی انجام بدهیم. نباید عکس فلان مربی روی بیلبوردهای شهرستان ۱۰ میلیونی برود و همچنين هیچکس اعتراض نکند که مبالغ سنگین برای یک عکس این مربی میدهند. بعضیها هم این قضیه را توجیه میکنند که حقش هست. بنده معتقدم جریان انقلاب باید در این مسائل فکر کردن و انديشيدن کردن و انديشيدن و همچنين ذهن اش روی فرهنگ باشد. چرا؟ زيرا و به درستي که آن همها میخواهند ازلحاظ فرهنگی قبح فساد شکسته مي شود و همچنين فساد در سطح جامعه عادی مي شود. باید جلوی این گرفته مي شود. شمر سرباز امام و پيشوا علی(ع) در صفین بود و همچنين در جنگ جانباز شد سردار امام و پيشوا حسن(ع) در جنگ ساوات بود و همچنين قاتل امام و پيشوا حسین(ع) در کربلا شد. این تغییر اقتصادی و همچنين سیاسی نبود؛ این تغییر شمر، فرهنگی بود. باید ازلحاظ فرهنگی کار مي شود تا قبح فساد نشکند و همچنين در جامعه عادی نشود.
آقای عباسی از تو بابت وقتی که در اختیار ما قرار دادید تشکر می کنیم.